جدول جو
جدول جو

معنی بر خوان نهادن - جستجوی لغت در جدول جو

بر خوان نهادن
(مُ طَ عَ)
قرار دادن بر سر خوان و سفره:
بر خوان سینه از دل بریان نهاده ایم
در رهگذار خیل خیالت کبابها.
اوحدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ بَ دَ)
بر زبان راندن. بر زبان جاری ساختن. گفتن. (آنندراج) :
حرفی که از جفای تو دل بر زبان نهاد
جز دل دگر که گوش تواند بر آن نهاد.
ثنایی (آنندراج)
لغت نامه دهخدا